در بسامد به زمین نشستن هواپیماهای بی-52 امریکای امپریالیست در دوحه و نگرانی از اقدام جنون آمیزش، به گمانم اگر هوای حوصله ابری نباشد و کسی در سر سودای تفلسف داشته باشد، به طور طبیعی باید به سراغ مکاتب و متفکران اضطراب و تشویشی برود که گفتارشان مبین ضرباآهنگ آخرامان است و به شکل تیره ای ساحت ت را با همان تصویر دیرپایی تصور می کنند که "ماکس وبرِ"شهیر در کوته کلامی خلاصه کرده بود: نزاع همیشگی میان نبوغ شیطان و عشق و مهربانی خداوند! با این حساب یا باید با مارکس و نیچه در قرن نوزده دمخور و هم پیاله شد یا با کارل اشمیت، هایدگر، کافکا و سارتر در سده بیستم. خب یکی به من بگوید پیله کردن من به مورد عجیب اقای آگوست کنت، این مرد منزوی، چگونه توجیه پذیر است؟ اصلا به کجای حل معضل ما می آید؟
ادامه مطلب
درباره این سایت